معنی gorycz - جستجوی لغت در جدول جو
gorycz
تلخی، خوشایند
ادامه...
تَلخی، خُوشایَند
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
gorący
داغ، سوزان
ادامه...
داغ، سوزان
دیکشنری لهستانی به فارسی
gorąco
با شور و اشتیاق، به وجد آمده، با حرارت، با حسادت، داغ، گرما، گرم، با شدّت، وحشیانه
ادامه...
با شور و اِشتیاق، بِه وَجد آمَدِه، با حَرارَت، با حَسادَت، داغ، گَرما، گَرم، با شِدَّت، وَحشیانِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
gracz
بازیکن، بازیگر
ادامه...
بازیکُن، بازیگَر
دیکشنری لهستانی به فارسی
rozgoryczony
دلخور، رنجش
ادامه...
دِلخور، رَنجِش
دیکشنری لهستانی به فارسی
alegorycznie
به طور تمثیلی، به صورت مکمّل
ادامه...
بِه طُورِ تَمثِیلی، بِه صورَتِ مُکَمِّل
دیکشنری لهستانی به فارسی
kategoryczny
آمرانه، آماده سازی
ادامه...
آمِرانِه، آمادِه سازی
دیکشنری لهستانی به فارسی
kategorycznie
به طور قطعی، در نهایت
ادامه...
بِه طُورِ قَطعی، دَر نَهایَت
دیکشنری لهستانی به فارسی