معنی gewerkt - جستجوی لغت در جدول جو
gewerkt
زحمت کشیده، کار کرد
ادامه...
زَحمَت کِشیدِه، کار کَرد
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
beperkt
محدود، محدود است
ادامه...
مَحدود، مَحدود اَست
دیکشنری هلندی به فارسی
gehurkt
چمباتمه زدن، خمیده
ادامه...
چُمباتمِه زَدَن، خَمیدِه
دیکشنری هلندی به فارسی
gewenst
مطلوب، مورد نظر
ادامه...
مَطلوب، مُورِد نَظَر
دیکشنری هلندی به فارسی