معنی gevşek - جستجوی لغت در جدول جو
gevşek
سست، شل، تنبل، آزاد
ادامه...
سُست، شُل، تَنبَل، آزاد
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
gevrek
خشک و ترد، ترد
ادامه...
خُشک و تُرُد، تُرُد
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
geçmek
دور زدن، گذشتن، عبور کردن، از دست دادن، برتری یافتن، سبقت گرفتن
ادامه...
دُور زَدَن، گُذَشتَن، عُبور کَردَن، اَز دَست دادَن، بَرتَری یافتَن، سِبقَت گِرِفتَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
gevşemek
آرام کردن، استراحت کن
ادامه...
آرام کَردَن، اِستِراحَت کُن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
germek
کشیدن، کشش
ادامه...
کِشیدَن، کِشِش
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
gerçek
واقعیّت، واقعی، اصیل
ادامه...
واقِعیَّت، واقِعی، اَصیل
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
gelmek
آمدن، برای آمدن
ادامه...
آمَدَن، بَرایِ آمَدَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
sevmek
عشق ورزیدن، دوست داشتن
ادامه...
عِشق وَرزیدَن، دوست داشتَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
gebrek
عیب گذاشتن، کمبود
ادامه...
عِیب گُذاشتَن، کَمبود
دیکشنری هلندی به فارسی
gevoel
حسّ، احساس
ادامه...
حِسّ، اِحساس
دیکشنری هلندی به فارسی
gevlekt
لکّه دار، خالدار
ادامه...
لَکِّه دار، خالدار
دیکشنری هلندی به فارسی
geven
دادن
ادامه...
دادَن
دیکشنری هلندی به فارسی
gevşeklik
سستی، شل بودن
ادامه...
سُستی، شُل بودَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
gevşek bir şekilde
به طور شلی، آزادانه، به سادگی، شل مانند، شلخته
ادامه...
بِه طُورِ شُلی، آزادانِه، بِه سادِگی، شَل مانَند، شَلَختِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی