معنی gevoeligheid - جستجوی لغت در جدول جو
gevoeligheid
حسّاسیّت
ادامه...
حَسّاسِیَّت
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
neveligheid
ابری بودن، سحابی، ابهام
ادامه...
اَبری بودَن، سَحابی، اِبهام
دیکشنری هلندی به فارسی
ziektegevoeligheid
بیماری پذیری، حسّاسیّت به بیماری
ادامه...
بیماری پَذیری، حَسّاسِیَّت بِه بیماری
دیکشنری هلندی به فارسی
overgevoeligheid
وسواس، حسّاسیّت بیش از حد
ادامه...
وَسوَاس، حَسّاسِیَّت بیش اَز حَد
دیکشنری هلندی به فارسی
foutgevoeligheid
آسیب پذیری، مستعد خطا
ادامه...
آسیب پَذیری، مُستَعِد خَطا
دیکشنری هلندی به فارسی