معنی gevoelig - جستجوی لغت در جدول جو
gevoelig
حسّاسانه، حسّاس
ادامه...
حَسّاسانِه، حَسّاس
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ongevoelig
بی احساس، غیر حسّاس، بی حسّ، به طور بی احساس
ادامه...
بی اِحساس، غِیرِ حَسّاس، بی حِسّ، بِه طُورِ بی اِحساس
دیکشنری هلندی به فارسی
gevolg
عواقب، نتیجه
ادامه...
عَواقِب، نَتیجِه
دیکشنری هلندی به فارسی
gevoel
حسّ، احساس
ادامه...
حِسّ، اِحساس
دیکشنری هلندی به فارسی
gevoeligheid
حسّاسیّت
ادامه...
حَسّاسِیَّت
دیکشنری هلندی به فارسی
gevoeligheden
احساسات، حسّاسیّت ها
ادامه...
اِحساسات، حَسّاسِیَّت ها
دیکشنری هلندی به فارسی
ziektegevoeligheid
بیماری پذیری، حسّاسیّت به بیماری
ادامه...
بیماری پَذیری، حَسّاسِیَّت بِه بیماری
دیکشنری هلندی به فارسی
overgevoeligheid
وسواس، حسّاسیّت بیش از حد
ادامه...
وَسوَاس، حَسّاسِیَّت بیش اَز حَد
دیکشنری هلندی به فارسی
foutgevoeligheid
آسیب پذیری، مستعد خطا
ادامه...
آسیب پَذیری، مُستَعِد خَطا
دیکشنری هلندی به فارسی
te gevoelig
بیش از حد حسّاس
ادامه...
بیش اَز حَد حَسّاس
دیکشنری هلندی به فارسی