معنی gesti - جستجوی لغت در جدول جو
gesti
ژست ها
ادامه...
ژِست ها
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
suggestibilité
پیشنهادپذیری
ادامه...
پیشنَهادپَذیری
دیکشنری فرانسوی به فارسی
descongestión
کاهش احتقان، رفع احتقان
ادامه...
کاهِش اِحتِقان، رَفع اِحتِقان
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
indigestion
سوءهاضمه
ادامه...
سوءِهاضِمِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
suggestivité
اشاره داری، پیشنهادی
ادامه...
اِشارِه داری، پیشنَهادی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
suggestivement
به طور پیشنهادی، پیشنهادی
ادامه...
بِه طُورِ پیشنَهادی، پیشنَهادی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
suggestion
پیشنهاد
ادامه...
پیشنَهاد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
suggestif
حاکی از، پیشنهادی
ادامه...
حاکی اَز، پیشنَهادی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
digestivo
گوارشی
ادامه...
گُوارِشی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
dekongesti
کاهش احتقان، رفع احتقان
ادامه...
کاهِش اِحتِقان، رَفع اِحتِقان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
digestión
هضم
ادامه...
هَضم
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
digestibilidad
قابلیّت هضم
ادامه...
قابِلیَّتِ هَضم
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
décongestionnant
داروی ضد احتقان، ضدّ احتقان
ادامه...
دارویِ ضِد اِحتِقان، ضِدِّ اِحتِقان
دیکشنری فرانسوی به فارسی
décongestion
کاهش احتقان، رفع احتقان
ادامه...
کاهِش اِحتِقان، رَفع اِحتِقان
دیکشنری فرانسوی به فارسی
digestion
هضم
ادامه...
هَضم
دیکشنری فرانسوی به فارسی
digestif
گوارشی
ادامه...
گُوارِشی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
descongestionante
داروی ضد احتقان، ضدّ احتقان
ادامه...
دارویِ ضِد اِحتِقان، ضِدِّ اِحتِقان
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
abgestimmt
مشترک، هماهنگ شده است
ادامه...
مُشتَرِک، هَماهَنگ شُدِه اَست
دیکشنری آلمانی به فارسی
gesit
چابک
ادامه...
چابُک
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
gestión
مدیریّت
ادامه...
مُدیریَّت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
gesty
ژست ها، ژلاتینه شدن
ادامه...
ژِست ها، ژِلاتینِه شُدَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
gesi
گازی، گاز، گازدار بودن
ادامه...
گازی، گاز، گازدار بودَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
gestikulieren
ژست نشان دادن، اشاره کردن
ادامه...
ژِست نِشان دادَن، اِشارِه کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
gestionnaire
مدیر
ادامه...
مُدیر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
gestion
مدیریّت
ادامه...
مُدیریَّت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
gestionar
مدیریّت کردن، مدیریّت کنید
ادامه...
مُدیریَّت کَردَن، مُدیریَّت کُنید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
gesticular
ژست نشان دادن، اشاره کردن
ادامه...
ژِست نِشان دادَن، اِشارِه کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
gestigmatiseerd
منفی، انگ شده
ادامه...
مَنفی، اَنگ شُدِه
دیکشنری هلندی به فارسی
gestire
مدیریّت کردن، مدیریّت کنید
ادامه...
مُدیریَّت کَردَن، مُدیریَّت کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
gestione
مدیریّت
ادامه...
مُدیریَّت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
gestibilità
قابلیّت مدیریّت، مدیریّت پذیری
ادامه...
قابِلیَّتِ مُدیریَّت، مُدیریَّت پَذیری
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
gestibile
قابل مدیریّت
ادامه...
قابِلِ مُدیریَّت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
gesticular
ژست نشان دادن، ژست
ادامه...
ژِست نِشان دادَن، ژِست
دیکشنری پرتغالی به فارسی
gestijfde
آهار، نشاسته شده
ادامه...
آهار، نِشاستِه شُدِه
دیکشنری هلندی به فارسی
digestibilité
قابلیّت هضم
ادامه...
قابِلیَّتِ هَضم
دیکشنری فرانسوی به فارسی