معنی gesneden - جستجوی لغت در جدول جو
gesneden
برش خورده، برش دادن
ادامه...
بُرِش خُوردِه، بُرِش دادَن
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
gestehen
اعتراف کردن
ادامه...
اِعتِراف کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
besteden
مصرف کردن، خرج کردن
ادامه...
مَصرَف کَردَن، خَرج کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
geslepen
تیز شده، برش دادن
ادامه...
تیز شُدِه، بُرِش دادَن
دیکشنری هلندی به فارسی
esneyen
خمیازه کش، خمیازه کشیدن
ادامه...
خَمیازِه کِش، خَمیازِه کِشیدَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
beneden
پایین، طبقه پایین
ادامه...
پایین، طَبَقِه پایین
دیکشنری هلندی به فارسی
genezen
قابل درمان، درمان شد، درمان کردن
ادامه...
قابِلِ دَرمان، دَرمان شُد، دَرمان کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
geselen
سیلی زدن، شلّاق زدن، با شلّاق زدن
ادامه...
سیلی زَدَن، شَلّاق زَدَن، با شَلّاق زَدَن
دیکشنری هلندی به فارسی