معنی geslagen - جستجوی لغت در جدول جو
geslagen
پریشان، کتک خورده
ادامه...
پَریشان، کُتَک خُوردِه
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ongeslagen
ناشکستنی، شکست ناپذیر، غیر مغلوب
ادامه...
ناشِکَستَنی، شِکَست ناپَذیر، غِیرِ مَغلوب
دیکشنری هلندی به فارسی
gesalzen
نمکین شده، نمک زده
ادامه...
نَمَکین شُدِه، نَمَک زَدِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
verlagen
پایین آوردن، کاهش یابد
ادامه...
پایین آوَردَن، کاهِش یابَد
دیکشنری هلندی به فارسی
verslagen
شکست خورده، شکست خورد
ادامه...
شِکَست خُوردِه، شِکَست خُورد
دیکشنری هلندی به فارسی
gesloten
بسته، بسته شد
ادامه...
بَستِه، بَستِه شُد
دیکشنری هلندی به فارسی
geslepen
تیز شده، برش دادن
ادامه...
تیز شُدِه، بُرِش دادَن
دیکشنری هلندی به فارسی
slagen
موفّق شدن
ادامه...
مُوَفّق شُدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
neergeslagen
با بینی بالا، زمین خورد
ادامه...
با بینی بالا، زَمین خُورد
دیکشنری هلندی به فارسی
terneergeslagen
ناامید، افسرده، ناامیدانه
ادامه...
نااُمید، اَفسُردِه، نااُمیدانِه
دیکشنری هلندی به فارسی