معنی geneza - جستجوی لغت در جدول جو
geneza
آغاز، شروع کنید
ادامه...
آغاز، شُروع کُنید
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
kutengeneza paneli
صفحه بندی کردن، ساخت پانل ها
ادامه...
صَفحِه بَندی کَردَن، ساخت پانِل ها
دیکشنری سواحیلی به فارسی
utengenezaji wa maono
آرمانی سازی، تولید بینایی
ادامه...
آرمانی سازی، تَولِید بینایی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mtengenezaji
تولیدکننده، سازنده
ادامه...
تَولِیدکُنَندِه، سازَندِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mtengenezaji wa filamu
فیلم ساز، یک فیلم ساز
ادامه...
فیلم ساز، یِک فیلم ساز
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mtengenezaji wa filamu za habari
مستندساز
ادامه...
مُستَنَدساز
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mtengenezaji wa mtindo
آرایشگر، طرّاح مد
ادامه...
آرایِشگَر، طَرّاح مُد
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mtengenezaji wa viwanda
صنعت گر، تولید کننده صنعتی
ادامه...
صَنعَت گَر، تَولِید کُنَندِه صَنعَتی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kutengeneza
فر کردن، ساختن، حل کردن، تولید کردن، ترمیم کردن، حلّال
ادامه...
فِر کَردَن، ساختَن، حَل کَردَن، تَولِید کَردَن، تَرمیم کَردَن، حَلّال
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kutengeneza barafu
یخ زدایی کردن، ساخت یخ
ادامه...
یَخ زُدایی کَردَن، ساخت یَخ
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kutengeneza kundi
گروه کردن، برای ایجاد یک گروه
ادامه...
گُروه کَردَن، بَرایِ ایجاد یِک گُروه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kutengeneza ladha ya asidi
ترش کردن، ایجاد طعم اسیدی
ادامه...
تُرش کَردَن، ایجاد طَعم اَسیدی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kutengeneza muundo
الگو ساختن، ساختن یک الگو، ساختار دادن
ادامه...
اُلگو ساختَن، ساختَن یِک اُلگو، ساختار دادَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kutengeneza sandwich
ساندویچ درست کردن، ساندویچ درست کن
ادامه...
ساندِویچ دُرُست کَردَن، ساندِویچ دُرُست کُن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
pereza
کاهلی، تنبلی
ادامه...
کاهِلی، تَنبَلی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
kutengeneza sarafu
سکّه ضرب کردن، ساخت سکّه
ادامه...
سِکِّه ضَرب کَردَن، ساخت سِکِّه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
geuza
وارونه کردن، آن را برگردانید
ادامه...
وارونِه کَردَن، آن را بَرگَردانید
دیکشنری سواحیلی به فارسی
genel
کلّی، عمومی
ادامه...
کُلّی، عُمومی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
kueneza
پراکنده کردن، گسترش، تکثیر کردن
ادامه...
پَراکَندِه کَردَن، گُستَرِش، تَکثِیر کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
genezen
قابل درمان، درمان شد، درمان کردن
ادامه...
قابِلِ دَرمان، دَرمان شُد، دَرمان کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
seneta
سناتور
ادامه...
سِناتور
دیکشنری سواحیلی به فارسی
geveze
پرگو، پچ پچ کردن، پر حرف، پرزرق و برق
ادامه...
پُرگو، پِچ پِچ کَردَن، پُر حَرف، پُرزَرق و بَرق
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
leveza
سبک مغزی، سبکی، سبکبالی
ادامه...
سَبُک مَغزی، سَبُکی، سَبُکبالی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
beleza
زیبایی
ادامه...
زیبایی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
general
کلّی، عمومی
ادامه...
کُلّی، عُمومی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
generar
ایجاد کردن، ماشه
ادامه...
ایجاد کَردَن، ماشه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
utengenezaji
ساخت، تولید
ادامه...
ساخت، تَولِید
دیکشنری سواحیلی به فارسی