معنی gebrek - جستجوی لغت در جدول جو
gebrek
عیب گذاشتن، کمبود
ادامه...
عِیب گُذاشتَن، کَمبود
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
gebaren
ژست ها
ادامه...
ژِست ها
دیکشنری هلندی به فارسی
gebrek aan verantwoordelijkheid
بی پاسخگویی، عدم مسئولیت
ادامه...
بی پاسُخگویی، عَدَمِ مَسئولِیَت
دیکشنری هلندی به فارسی
gebrekkig
کاستی دار، ناقص، پرنقص
ادامه...
کاستی دار، ناقِص، پُرنَقص
دیکشنری هلندی به فارسی
gebrekkigheid
عیب داری، نقص
ادامه...
عِیب داری، نَقص
دیکشنری هلندی به فارسی
gered
نجات یافته، ذخیره شده است
ادامه...
نِجات یافتِه، ذَخیرِه شُدِه اَست
دیکشنری هلندی به فارسی
bebek
کودکانه، عزیزم
ادامه...
کودَکانِه، عَزیزَم
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
febre
تب و تاب، تب
ادامه...
تَب و تاب، تَب
دیکشنری پرتغالی به فارسی
geben
دادن
ادامه...
دادَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
gesprek
مکالمه، گفتگو، صحبت
ادامه...
مُکالِمِه، گُفتِگو، صُحبَت
دیکشنری هلندی به فارسی
geboren
متولّد، متولّد شد
ادامه...
مُتِوَلِّد، مُتِوَلِّد شُد
دیکشنری هلندی به فارسی
gevrek
خشک و ترد، ترد
ادامه...
خُشک و تُرُد، تُرُد
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
gebruik
استفاده
ادامه...
اِستِفادِه
دیکشنری هلندی به فارسی
tebrik
تبریک، احوالپرسی
ادامه...
تَبرِیک، اَحوالپُرسی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
seyrek
متفرّق، پراکنده، گاه به گاه
ادامه...
مُتِفَرِّق، پَراکَندِه، گاه بِه گاه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
gelmek
آمدن، برای آمدن
ادامه...
آمَدَن، بَرایِ آمَدَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
gerçek
واقعیّت، واقعی، اصیل
ادامه...
واقِعیَّت، واقِعی، اَصیل
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
germek
کشیدن، کشش
ادامه...
کِشیدَن، کِشِش
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
gevşek
سست، شل، تنبل، آزاد
ادامه...
سُست، شُل، تَنبَل، آزاد
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
geçmek
دور زدن، گذشتن، عبور کردن، از دست دادن، برتری یافتن، سبقت گرفتن
ادامه...
دُور زَدَن، گُذَشتَن، عُبور کَردَن، اَز دَست دادَن، بَرتَری یافتَن، سِبقَت گِرِفتَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
geboren
متولّد، متولّد شد
ادامه...
مُتِوَلِّد، مُتِوَلِّد شُد
دیکشنری آلمانی به فارسی
gebrek aan opleiding
بی سوادی، عدم آموزش
ادامه...
بی سَوادی، عَدَمِ آموزِش
دیکشنری هلندی به فارسی