معنی gaan - جستجوی لغت در جدول جو
gaan
رفتن
ادامه...
رَفتَن
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
begaan
مرتکب شدن، متعهّد شدن، ارتکاب
ادامه...
مُرتَکِب شُدَن، مُتِعَهِّد شُدَن، اِرتِکاب
دیکشنری هلندی به فارسی
voorafgaan
پیشی گرفتن
ادامه...
پیشی گِرِفتَن
دیکشنری هلندی به فارسی
secara dugaan
به طور پیش فرض، حدس
ادامه...
بِه طُورِ پیش فَرض، حَدس
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
vergaan
فاسد شدن، از بین رفتن
ادامه...
فاسِد شُدَن، اَز بِین رَفتَن
دیکشنری هلندی به فارسی
aan land gaan
پیاده شدن، برو به ساحل
ادامه...
پیاده شُدَن، بِرو بِه ساحِل
دیکشنری هلندی به فارسی
akkoord gaan
توافق داشتن، موافق، موافقت کردن
ادامه...
تَوَافُق داشتَن، مُوافِق، مُوافَقَت کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
avontuur aangaan
ماجراجویی کردن، وارد یک ماجراجویی شوید
ادامه...
ماجَراجویی کَردَن، وارِد یِک ماجَراجویی شِوید
دیکشنری هلندی به فارسی
failliet gaan
ورشکست کردن، ورشکست شدن
ادامه...
وَرشِکَست کَردَن، وَرشِکَست شُدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
voorafgaand aan publicatie
پیش از انتشار، قبل از انتشار
ادامه...
پیشِ اَز اِنتِشار، قَبل اَز اِنتِشار
دیکشنری هلندی به فارسی
ondergaan
تحت عمل قرار گرفتن، تحت
ادامه...
تَحتِ عَمَل قَرار گِرِفتَن، تَحتِ
دیکشنری هلندی به فارسی
onbegaanbaar
عبورناپذیر، صعب العبور
ادامه...
عُبورناپَذیر، صَعب العُبور
دیکشنری هلندی به فارسی
omgaan met
کنار آمدن، با
ادامه...
کِنار آمَدَن، با
دیکشنری هلندی به فارسی
naar beneden gaan
پایین آوردن، برو پایین
ادامه...
پایین آوَردَن، بِرو پایین
دیکشنری هلندی به فارسی
teruggaan
بازگشتن، برگرد
ادامه...
بازگَشتَن، بَرگَرد
دیکشنری هلندی به فارسی
tegengaan
مقابله کردن، شمارنده
ادامه...
مُقابَلِه کَردَن، شُمارندِه
دیکشنری هلندی به فارسی
voorafgaand
پیشین، قبل
ادامه...
پیشین، قَبل
دیکشنری هلندی به فارسی
voorafgaande regeling
از پیش ترتیب دادن، هماهنگی قبلی
ادامه...
اَز پیشِ تَرتِیب دادَن، هَماهَنگی قَبلی
دیکشنری هلندی به فارسی
gaun
لباس، لباس مجلسی
ادامه...
لِباس، لِباس مَجلِسی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kebanggaan
غرور
ادامه...
غُرور
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
baan
مسیر حرکت، مسیر
ادامه...
مَسیر حَرَکَت، مَسیر
دیکشنری هلندی به فارسی
gaaf
جالب، عالی
ادامه...
جالِب، عالی
دیکشنری هلندی به فارسی
dengan kecurigaan
به طور مشکوک، با سوء ظنّ
ادامه...
بِه طُورِ مَشکوک، با سوء ظَنّ
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan kebanggaan
با شکوه، با افتخار
ادامه...
با شُکوه، با اِفتِخار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dugaan
فرضیّه، حدس
ادامه...
فَرضیِّه، حَدس
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kebingungaan
سرگشتگی، گیجی
ادامه...
سَرگَشتِگی، گیجی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kecurigaan
بدگمانی، سوء ظنّ
ادامه...
بَدگُمَانی، سوء ظَنّ
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
voorbijgaand
گذرا، گذراندن
ادامه...
گُذَرا، گُذَراندَن
دیکشنری هلندی به فارسی
ketidakberhinggaan
بی نهایتی، بی نهایت
ادامه...
بی نَهایَتی، بی نَهایَت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ketidakberhargaan
بی ارزشی
ادامه...
بی اَرزِشی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memberikan penghargaan
اعطا کردن، جوایز دادن
ادامه...
اِعطا کَردَن، جَوایِز دادَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ketidakterdugaan
غیرمنتظره بودن، غیر قابل پیش بینی بودن
ادامه...
غِیرِمُنتَظَرِه بودَن، غِیرِ قابِلِ پیش بینی بودَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
penghargaan
قدردانی، جایزه
ادامه...
قَدردانی، جایِزِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
vooruitgaan
پیشرفت کردن، حرکت رو به جلو، جلو بردن
ادامه...
پیشرَفت کَردَن، حَرَکَت رو بِه جِلو، جِلو بُردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
diepgaand
به طور عمیق، عمیق
ادامه...
بِه طُورِ عَمیق، عَمیق
دیکشنری هلندی به فارسی