معنی fréquentation - جستجوی لغت در جدول جو
fréquentation
تردّد، حضور
ادامه...
تَرَدُّد، حُضور
دیکشنری فرانسوی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Frequentation
تردّد، فراوانی
ادامه...
تَرَدُّد، فَراوانی
دیکشنری انگلیسی به فارسی