معنی froidure - جستجوی لغت در جدول جو
froidure
سرما، سردی
ادامه...
سَرما، سَردی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
froideur
سردمزاجی، سردی، سرما، یخ بندی
ادامه...
سَردمِزاجی، سَردی، سَرما، یَخ بَندی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
droiture
راست کرداری، عدالت
ادامه...
راست کِرداری، عِدالَت
دیکشنری فرانسوی به فارسی