معنی friggere - جستجوی لغت در جدول جو
friggere
تابه کردن، سرخ کردن
ادامه...
تابِه کَردَن، سُرخ کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Trigger
آغاز کردن، ماشه
ادامه...
آغاز کَردَن، ماشه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
fingere
ادّعا کردن، جعلی، تظاهر کردن
ادامه...
اِدِّعا کَردَن، جَعلی، تَظَاهُر کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
erigere
بر پا کردن، ایستاده
ادامه...
بَر پا کَردَن، ایستادِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی