معنی frequentare - جستجوی لغت در جدول جو
frequentare
مکرّر بودن، مکرّر
ادامه...
مُکَرَّر بودَن، مُکَرَّر
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
frequentar
مکرّر بودن، شرکت کنند
ادامه...
مُکَرَّر بودَن، شِرکَت کُنَند
دیکشنری پرتغالی به فارسی
frequenteren
مکرّر بودن، مکرّر
ادامه...
مُکَرَّر بودَن، مُکَرَّر
دیکشنری هلندی به فارسی
frecuentar
مکرّر بودن، مکرّر
ادامه...
مُکَرَّر بودَن، مُکَرَّر
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
frequentie
تردّد، فرکانس، تکرار
ادامه...
تَرَدُّد، فِرِکانس، تِکرَار
دیکشنری هلندی به فارسی
frequente
مکرّر
ادامه...
مُکَرَّر
دیکشنری پرتغالی به فارسی
frequente
مکرّر
ادامه...
مُکَرَّر
دیکشنری ایتالیایی به فارسی