معنی fotografico - جستجوی لغت در جدول جو
fotografico
عکّاسی
ادامه...
عَکّاسی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
fotográfico
عکّاسی
ادامه...
عَکّاسی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
fotográfico
عکّاسی
ادامه...
عَکّاسی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
fotografisch
به طور عکّاسی، عکّاسی
ادامه...
بِه طُورِ عَکّاسی، عَکّاسی
دیکشنری آلمانی به فارسی
fotografiar
تصویر کشیدن، عکس، عکس گرفتن
ادامه...
تَصوِیر کِشیدَن، عَکس، عَکس گِرِفتَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
topografico
توپوگرافی
ادامه...
تُوپُوگرَافی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
litografico
سنگ نگاری، لیتوگرافی
ادامه...
سَنگ نِگاری، لیتوگِرافی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
fotografisch
به طور عکّاسی، عکّاسی
ادامه...
بِه طُورِ عَکّاسی، عَکّاسی
دیکشنری هلندی به فارسی
fotografi
عکّاسی
ادامه...
عَکّاسی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی