معنی forma - جستجوی لغت در جدول جو
forma
فرم، شکل
ادامه...
فُرم، شِکل
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
forma
فرم، شکل
ادامه...
فُرم، شِکل
دیکشنری پرتغالی به فارسی
forma
تناسب اندام، فرم
ادامه...
تَنَاسُبِ اَندام، فُرم
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
forma
فرم، قالب
ادامه...
فُرم، قالِب
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
formalisasi
رسمی سازی، رسمی شدن
ادامه...
رَسمی سازی، رَسمی شُدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
formalisation
رسمی سازی، رسمی شدن
ادامه...
رَسمی سازی، رَسمی شُدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
formable
قابل آموزش
ادامه...
قابِلِ آموزِش
دیکشنری فرانسوی به فارسی
formativ
به طور ساختاری، تکوینی
ادامه...
بِه طُورِ ساختاری، تَکوینی
دیکشنری آلمانی به فارسی
formatieren
فرمت دادن، قالب
ادامه...
فُرمَت دادَن، قالِب
دیکشنری آلمانی به فارسی
formalisieren
رسمی کردن
ادامه...
رَسمی کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
formalitas
رسمیت، رسمی
ادامه...
رَسمِیَت، رَسمی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
formativo
تشکیلی، تکوینی
ادامه...
تَشکِیلی، تَکوینی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
formalité
رسمیت، رسمی
ادامه...
رَسمِیَت، رَسمی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
formatear
فرمت دادن، قالب
ادامه...
فُرمَت دادَن، قالِب
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
formar un equipo
تیم تشکیل دادن، یک تیم تشکیل دهید
ادامه...
تیم تَشکِیل دادَن، یِک تیم تَشکیل دَهید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
formar un bulto
برجسته کردن، یک توده تشکیل دهد
ادامه...
بَرجَستِه کَردَن، یِک تودِه تَشکیل دَهَد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
formalizar
رسمی کردن
ادامه...
رَسمی کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
formalización
رسمی سازی، رسمی شدن
ادامه...
رَسمی سازی، رَسمی شُدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
formalidad
رسمیت، رسمی بودن
ادامه...
رَسمِیَت، رَسمی بودَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
formaliser
رسمی کردن
ادامه...
رَسمی کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
formater
فرمت دادن، قالب
ادامه...
فُرمَت دادَن، قالِب
دیکشنری فرانسوی به فارسی
formal
رسمی
ادامه...
رَسمی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
formal
رسمی
ادامه...
رَسمی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
formar
شکل دادن، فرم
ادامه...
شَکل دادَن، فُرم
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
formal
رسمی
ادامه...
رَسمی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
formar
شکل دادن، فرم
ادامه...
شَکل دادَن، فُرم
دیکشنری پرتغالی به فارسی
forme
تناسب اندام، شکل، فرم
ادامه...
تَنَاسُبِ اَندام، شِکل، فُرم
دیکشنری فرانسوی به فارسی
formateur
مربّی
ادامه...
مُرَبّی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
força
نیرو، قدرت
ادامه...
نیرو، قُدرَت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
forza
قدرت، زور، نیرو
ادامه...
قُدرَت، زور، نیرو
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
form
تناسب اندام، فرم
ادامه...
تَنَاسُبِ اَندام، فُرم
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
formation de cadet
کارآموزی نظامی
ادامه...
کارآموزی نِظَامی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
formation
تشکیل، آموزش
ادامه...
تَشکیل، آموزِش
دیکشنری فرانسوی به فارسی
formatif
تشکیلی، تکوینی
ادامه...
تَشکیلی، تَکوینی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
formación
تشکیل، آموزش
ادامه...
تَشکِیل، آموزِش
دیکشنری اسپانیایی به فارسی