معنی forense - جستجوی لغت در جدول جو
forense
جنایی، پزشکی قانونی
ادامه...
جِنایی، پِزِشکی قانونی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
forense
جنایی، پزشکی قانونی
ادامه...
جِنایی، پِزِشکی قانونی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
forense
جنایی، پزشکی قانونی
ادامه...
جِنایی، پِزِشکی قانونی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
forens
مسافر روزانه، مسافر
ادامه...
مُسافِر روزانِه، مُسافِر
دیکشنری هلندی به فارسی
forensik
جنایی، پزشکی قانونی
ادامه...
جِنایی، پِزِشکی قانونی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
offense
توهین، جرم
ادامه...
تَوهِین، جُرم
دیکشنری فرانسوی به فارسی
fiorente
در حال شکوفه دادن، شکوفا شدن، شکوفا
ادامه...
دَر حالِ شُکوفِه دادَن، شُکوفا شُدَن، شُکوفا
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
de manera forense
به طور پزشکی قانونی، پزشکی قانونی
ادامه...
بِه طُورِ پِزِشکی قانونی، پِزِشکی قانونی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
de maneira forense
به طور پزشکی قانونی، به روش پزشکی قانونی
ادامه...
بِه طُورِ پِزِشکی قانونی، بِه رَوِشِ پِزِشکی قانونی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
in modo forense
به طور پزشکی قانونی، پزشکی قانونی
ادامه...
بِه طُورِ پِزِشکی قانونی، پِزِشکی قانونی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی