معنی flasque - جستجوی لغت در جدول جو
flasque
سست، فلاسک
ادامه...
سُست، فِلاسک
دیکشنری فرانسوی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
flanquer
از پهلو حمله کردن، کناره
ادامه...
اَز پَهلو حَملِه کَردَن، کِنارِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
de manière flasque
به طور شلی، به صورت سست
ادامه...
بِه طُورِ شُلی، بِه صورَتِ سُست
دیکشنری فرانسوی به فارسی