معنی feudale - جستجوی لغت در جدول جو
feudale
اقطاعی، فئودالی
ادامه...
اِقطاعی، فِئودالی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
feudal
اقطاعی، فئودال، به طور فئودالی
ادامه...
اِقطاعی، فِئُودَال، بِه طُورِ فِئودالی
دیکشنری آلمانی به فارسی
feudal
اقطاعی، فئودالی
ادامه...
اِقطاعی، فِئودالی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
feudal
اقطاعی، فئودالی
ادامه...
اِقطاعی، فِئودالی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
frugale
مقتصد، صرفه جو
ادامه...
مُقتَصِد، صَرفِه جو
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
feudalny
اقطاعی، کسب
ادامه...
اِقطاعی، کَسب
دیکشنری لهستانی به فارسی
feudalnie
به طور فئودالی، به طور فاجعه بار
ادامه...
بِه طُورِ فِئودالی، بِه طُورِ فاجِعِه بار
دیکشنری لهستانی به فارسی
feodal
اقطاعی، فئودالی
ادامه...
اِقطاعی، فِئودالی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
fedele
وفادار
ادامه...
وَفادار
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
feodal
اقطاعی، فئودالی
ادامه...
اِقطاعی، فِئودالی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
Feudal
اقطاعی، فئودال
ادامه...
اِقطاعی، فِئُودَال
دیکشنری انگلیسی به فارسی
feuda
ملک، مه آلود
ادامه...
مِلک، مِه آلود
دیکشنری لهستانی به فارسی
in modo feudale
به طور فئودالی، به روشی فئودالی
ادامه...
بِه طُورِ فِئودالی، بِه رَوِشی فِئودالی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی