معنی fermentować - جستجوی لغت در جدول جو
fermentować
تخمیر کردن، عرضه
ادامه...
تَخمیر کَردَن، عَرضِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
fermentowany
فرموده، فروپاشی
ادامه...
فَرمودِه، فُروپاشی
دیکشنری لهستانی به فارسی
segmentować
تقسیم کردن، به اشتراک بگذارید
ادامه...
تَقسیم کَردَن، بِه اِشتِراک بُگذارید
دیکشنری لهستانی به فارسی
cementować
سیمان زدن، فیلم
ادامه...
سیمان زَدَن، فیلم
دیکشنری لهستانی به فارسی