معنی fatigué - جستجوی لغت در جدول جو
fatigué
خسته، خستگی
ادامه...
خَستِه، خَستِگی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
fatigue
خستگی پذیری، خستگی
ادامه...
خَستِگی پَذیری، خَستِگی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
fatigar
خسته کردن، خستگی
ادامه...
خَستِه کَردَن، خَستِگی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
fatiguer
خسته شدن، تایر، خسته کردن
ادامه...
خَستِه شُدَن، تایِر، خَستِه کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
fatigar
خسته کردن، خستگی
ادامه...
خَستِه کَردَن، خَستِگی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
Fatigue
خسته کردن، خستگی
ادامه...
خَستِه کَردَن، خَستِگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
fatiga
خستگی پذیری، خستگی
ادامه...
خَستِگی پَذیری، خَستِگی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی