معنی faticato - جستجوی لغت در جدول جو
faticato
زحمت کشیده، مبارزه کرد
ادامه...
زَحمَت کِشیدِه، مُبارِزِه کَرد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
fatigado
خسته
ادامه...
خَستِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
fatigado
خسته
ادامه...
خَستِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
faticoso
پرزحمت، خسته کننده، سخت
ادامه...
پُرزَحمَت، خَستِه کُنَندِه، سَخت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
faticare
زحمت دادن، زحمت کشیدن
ادامه...
زَحمَت دادَن، زَحمَت کِشیدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
satinato
ساتن مانند، ساتن، مثل ساتن
ادامه...
ساتَن مانَند، ساتَن، مِثلِ ساتَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی