معنی faticare - جستجوی لغت در جدول جو
faticare
زحمت دادن، زحمت کشیدن
ادامه...
زَحمَت دادَن، زَحمَت کِشیدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
affaticare
خسته کردن، تایر
ادامه...
خَستِه کَردَن، تایِر
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
praticare
تمرین کردن، تمرین کنید
ادامه...
تَمرین کَردَن، تَمرین کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
faticato
زحمت کشیده، مبارزه کرد
ادامه...
زَحمَت کِشیدِه، مُبارِزِه کَرد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
falciare
چمن زدن، چمن زنی
ادامه...
چَمَن زَدَن، چَمَن زَنی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
radicare
تحکیم کردن، ریشه، جدا کردن، ریشه دادن
ادامه...
تَحکیم کَردَن، ریشِه، جُدا کَردَن، ریشِه دادَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
caricare
بار دادن، بار، بار سنگین کردن، بارگذاری کردن، شانه زدن
ادامه...
بار دادَن، بار، بار سَنگین کَردَن، بارگُذاری کَردَن، شانِه زَدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
masticare
جویدن
ادامه...
جَویدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
fatigar
خسته کردن، خستگی
ادامه...
خَستِه کَردَن، خَستِگی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
fatigar
خسته کردن، خستگی
ادامه...
خَستِه کَردَن، خَستِگی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
fatiar
برش دادن، برش
ادامه...
بُرِش دادَن، بُرِش
دیکشنری پرتغالی به فارسی