معنی fatalny - جستجوی لغت در جدول جو
fatalny
کشنده، فانی
ادامه...
کُشَندِه، فانی
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
zapalny
التهابی، الزام آور
ادامه...
اِلتِهابی، اِلزام آوَر
دیکشنری لهستانی به فارسی
banalny
تکراری، جهش
ادامه...
تِکرَاری، جَهش
دیکشنری لهستانی به فارسی
karalny
قابل مجازات، قابل محاسبه
ادامه...
قابِلِ مُجازات، قابِلِ مُحاسِبِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
jadalny
قابل خوردن، خوراکی بودن
ادامه...
قابِلِ خُوردَن، خُوراکی بودَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
Fatally
به طور کشنده، مرگبار
ادامه...
بِه طُورِ کُشَندِه، مَرگبار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
fatale
کشنده
ادامه...
کُشَندِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
fatale
به طور سرنوشت ساز، کشنده
ادامه...
بِه طُورِ سَرنِوِشت ساز، کُشَندِه
دیکشنری هلندی به فارسی
fatal
کشنده
ادامه...
کُشَندِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
fatal
کشنده
ادامه...
کُشَندِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
fatal
کشنده
ادامه...
کُشَندِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
fatal
کشنده
ادامه...
کُشَندِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی