معنی falciare - جستجوی لغت در جدول جو
falciare
چمن زدن، چمن زنی
ادامه...
چَمَن زَدَن، چَمَن زَنی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
calciare
پایین زدن، لگد زدن
ادامه...
پایین زَدَن، لَگَد زَدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
faticare
زحمت دادن، زحمت کشیدن
ادامه...
زَحمَت دادَن، زَحمَت کِشیدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
facciale
صورتکی، صورت
ادامه...
صورَتَکی، صورَت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
cacciare
شکار کردن، شکار
ادامه...
شِکار کَردَن، شِکار
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
lasciare
اجازه دادن، ترک، ترک کردن
ادامه...
اِجازِه دادَن، تَرک، تَرک کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
lanciare
انداختن، پرتاب، پرتاب کردن، راه اندازی کردن، ریختن، نیزه انداختن
ادامه...
اَنداختَن، پَرتاب، پَرتاب کَردَن، راه اَندازی کَردَن، ریختَن، نِیزِه اَنداختَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
marciare
راه پیمایی کردن، راهپیمایی
ادامه...
راه پیمایی کَردَن، راهپِیمایی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
fallire
از دست دادن، شکست بخورد، شکست خوردن، ورشکست کردن
ادامه...
اَز دَست دادَن، شِکَست بُخُورَد، شِکَست خُوردَن، وَرشِکَست کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی