معنی evidente - جستجوی لغت در جدول جو
evidente
قابل توجّه، آشکار
ادامه...
قابِلِ تَوَجُّه، آشِکار
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
erodente
فرسایشی
ادامه...
فَرسایِشی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
in modo previdente
به طور دوراندیشانه، به روشی آینده نگر، با دوراندیشی
ادامه...
بِه طُورِ دوراَندیشانِه، بِه رَوِشی آیَندِه نِگَر، با دوراَندیشی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
de maneira previdente
با دوراندیشی، به شیوه ای دوراندیش، به طور دوراندیشانه
ادامه...
با دوراَندیشی، بِه شیوِه ای دوراَندیش، بِه طُورِ دوراَندیشانِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
evidentemente
ظاهراً، به وضوح
ادامه...
ظاهراً، بِه وُضوح
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
evidentemente
ظاهراً، به وضوح
ادامه...
ظاهراً، بِه وُضوح
دیکشنری پرتغالی به فارسی
evidentemente
ظاهراً، بدیهی است
ادامه...
ظاهراً، بَدیهی اَست
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
vivente
زنده، زندگی کردن
ادامه...
زَنَدِه، زِندِگی کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
évident
آشکار
ادامه...
آشِکار
دیکشنری فرانسوی به فارسی
eminente
عظمت، برجسته
ادامه...
عَظَمَت، بَرجَستِه
دیکشنری هلندی به فارسی
Evidence
اثبات کردن، شواهد، مدرک
ادامه...
اِثبات کَردَن، شَواهِد، مَدرَک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
eminente
عظمت، برجسته
ادامه...
عَظَمَت، بَرجَستِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
esigente
پر تقاضا، مطالبه گر، دقیق، وسواسی
ادامه...
پُر تَقاضا، مُطالِبِه گَر، دَقیق، وَسواسی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
previdente
دوربین، مشیّت
ادامه...
دوربین، مَشیَّت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
eminente
برجسته
ادامه...
بَرجَستِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
residente
مقیم
ادامه...
مُقیم
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
evidenza
برجستگی، شواهد
ادامه...
بَرجَستِگی، شَواهِد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
residente
مقیم
ادامه...
مُقیم
دیکشنری پرتغالی به فارسی
exigente
پر تقاضا، مطالبه گر، دقیق، وسواسی، محتاط
ادامه...
پُر تَقاضا، مُطالِبِه گَر، دَقیق، وَسواسی، مُحتاط
دیکشنری پرتغالی به فارسی
acidente
حادثه، تصادف
ادامه...
حادثِه، تَصَادُف
دیکشنری پرتغالی به فارسی
eminente
برجسته
ادامه...
بَرجَستِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
évidence
وضوح، شواهد
ادامه...
وُضوح، شَواهِد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
residente
مقیم
ادامه...
مُقیم
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
exigente
پر تقاضا، مطالبه گر، دقیق
ادامه...
پُر تَقاضا، مُطالِبِه گَر، دَقیق
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
previdente
دوربین، دور اندیش
ادامه...
دوربین، دور اندیش
دیکشنری پرتغالی به فارسی
in modo evidente
به طور آشکار، به وضوح، به طور آشکارا
ادامه...
بِه طُورِ آشِکار، بِه وُضوح، بِه طُورِ آشِکارا
دیکشنری ایتالیایی به فارسی