معنی etis - جستجوی لغت در جدول جو
etis
اخلاقی
ادامه...
اَخلاقی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
magnetisasi
مغناطیس کردن، مغناطیس شدن
ادامه...
مِغناطیس کَردَن، مِغناطیس شُدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ästhetisch
از نظر زیبایی شناسی، زیبایی شناختی
ادامه...
اَز نَظَرِ زیبایی شِناسی، زیبایی شِناختی
دیکشنری آلمانی به فارسی
arithmetisch
به طور حسابی، حسابی
ادامه...
بِه طُورِ حِسابی، حِسابی
دیکشنری آلمانی به فارسی
biosynthetisch
از نظر بیوسنتتیکی، بیوسنتزی
ادامه...
اَز نَظَرِ بیوسَنتِتیکی، بیُوسَنتِزی
دیکشنری آلمانی به فارسی
biogenetisch
از نظر زیست ژنیک، بیوژنتیک
ادامه...
اَز نَظَر زیست ژِنیک، بیوژِنِتیک
دیکشنری آلمانی به فارسی
kosmetisch
به طور زیبایی شناختی، لوازم آرایشی، زیبایی شناختی
ادامه...
بِه طُورِ زیبایی شِناختی، لَوازِم آرایِشی، زیبایی شِناختی
دیکشنری آلمانی به فارسی
kinästhetisch
حرکتی
ادامه...
حَرَکَتی
دیکشنری آلمانی به فارسی
kompetisi
رقابت
ادامه...
رِقابَت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
analfabetismo
بی سوادی
ادامه...
بی سَوادی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
secretismo
پنهانکاری، رازداری
ادامه...
پِنهانکاری، رازداری
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
energetisch
به طور پر انرژی، پر انرژی
ادامه...
بِه طُورِ پُر اِنِرژی، پُر اِنِرژی
دیکشنری آلمانی به فارسی
elektromagnetisch
به طور الکترومغناطیسی، الکترومغناطیسی
ادامه...
بِه طُورِ اِلِکتِروُمِغناطیسی، اِلِکتِروُمِغناطیسی
دیکشنری آلمانی به فارسی
Demagnetisierung
دمغناطیس زدایی
ادامه...
دِمغناطیس زُدایی
دیکشنری آلمانی به فارسی
atletisitas
ورزشکاری
ادامه...
وَرزِشکاری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
monetisasi
پول سازی، کسب درآمد
ادامه...
پول سازی، کَسب دَرآمَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
athletisch
ورزشی
ادامه...
وَرزِشی
دیکشنری آلمانی به فارسی
atletismo
ورزشکاری، دو و میدانی
ادامه...
وَرزِشکاری، دُو و مِیدانی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
etnis
قومی، قومیت
ادامه...
قُومی، قُومِیَت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
genetisch
به طور ژنتیکی، از نظر ژنتیکی
ادامه...
بِه طُورِ ژِنِتیکی، اَز نَظَرِ ژِنِتیکی
دیکشنری آلمانی به فارسی
etik
اخلاقی، اخلاق، اخلاقیت
ادامه...
اَخلاقی، اَخلاق، اَخلاقِیَت
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
Alphabetisierung
حروف چینی، سواد
ادامه...
حُروف چینی، سَواد
دیکشنری آلمانی به فارسی
alphabetisieren
ترتیب حروف الفبا دادن، حروف الفبا کردن
ادامه...
تَرتِیب حُروف اَلِفبا دادَن، حُروف اَلِفبا کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
alphabetisch
به طور الفبایی، حروف الفبا
ادامه...
بِه طُورِ اَلِفبایی، حُروف اَلِفبا
دیکشنری آلمانی به فارسی
Analphabetismus
بی سوادی
ادامه...
بی سَوادی
دیکشنری آلمانی به فارسی
hermetisch
به طور مهر و موم
ادامه...
بِه طُورِ مُهر و موم
دیکشنری آلمانی به فارسی
hypothetisieren
فرضیّه سازی کردن، فرضیّه سازی
ادامه...
فَرضیِّه سازی کَردَن، فَرضیِّه سازی
دیکشنری آلمانی به فارسی
genetista
متخصّص ژنتیک
ادامه...
مُتِخَصِّص ژِنِتیک
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
hypothetisch
به طور فرضی، به صورت فرضی، فرضی
ادامه...
بِه طُورِ فَرضی، بِه صورَتِ فَرضی، فَرضی
دیکشنری آلمانی به فارسی
dengan cara hermetis
به طور مهر و موم
ادامه...
بِه طُورِ مُهر و موم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
de magnetisasi
دمغناطیس زدایی، مغناطیسی کردن
ادامه...
دِمغناطیس زُدایی، مِغناطیسی کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengajukan petisi
درخوٰاست دادن، دادخواست ارائه کنید
ادامه...
دَرخوٰاست دادَن، دادخواست اِرائِه کُنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
patetismo
احساسات، ترحّم
ادامه...
اِحساسات، تَرَحُّم
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
secretisme
پنهانکاری، رازداری
ادامه...
پِنهانکاری، رازداری
دیکشنری فرانسوی به فارسی
analfabetismo
بی سوادی
ادامه...
بی سَوادی
دیکشنری پرتغالی به فارسی