معنی enak - جستجوی لغت در جدول جو
enak
خوشمزه، خوب
ادامه...
خُوشمَزِه، خوب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
menakdirkan
به هلاکت رساندن، سرنوشت ساز
ادامه...
بِه هَلاکَت رِساندَن، سَرنِوِشت ساز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara menakjubkan
به طرز شگفت انگیز، شگفت آور
ادامه...
بِه طَرزِ شِگِفت اَنگیز، شِگِفت آوَر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara menakutkan
به طور ترسناک، ترسناک، به طور وحشتناک
ادامه...
بِه طُورِ تَرسناک، تَرسناک، بِه طُورِ وَحشَتناک
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara sejenak
به طور زودگذر، برای یک لحظه
ادامه...
بِه طُورِ زودگُذَر، بَرایِ یِک لَحظِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
penakluk
فتح گر، فاتح
ادامه...
فَتح گَر، فاتِح
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
penaklukan
فتح
ادامه...
فَتح
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
penaksir
برآوردگر
ادامه...
بَرآوُردگَر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
penakut
بزدل، ترسو
ادامه...
بُزدِل، تَرسو
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berhenti sejenak
توقّف کردن، مکث
ادامه...
تَوَقُّف کَردَن، مَکث
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kenakalan
کودکانگی، مایه دردسر، شیطنت
ادامه...
کودَکانِگی، مایِه دَردِسَر، شِیطَنَت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kejenakaan
شوخی گری، شیطنت ها، دیوانگی
ادامه...
شوخی گَری، شِیطَنَت ها، دیوانِگی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan rasa enak
با طعم خوشمزه، با طعمی لذیذ
ادامه...
با طَعم خُوشمَزِه، با طَعمی لَذیذ
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menakjubkan
هیجان انگیز، شگفت انگیز، غافل گیر کننده، مبهوت
ادامه...
هَیَجان اَنگیز، شِگِفت اَنگیز، غافِل گیر کُنَندِه، مَبهُوت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
enam
شش
ادامه...
شِش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menaklukkan
فتح کردن، تسخیر کند
ادامه...
فَتح کَردَن، تَسخیر کُنَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menakut nakuti
ترساندن
ادامه...
تَرساندَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menakutkan
وحشت زده، ترسناک، بازدارنده، ترساندن، وحشت زده کردن، ترساننده، دلهره آور، ترسان
ادامه...
وَحشَت زَدِه، تَرسناک، بازدارَندِه، تَرساندَن، وَحشَت زَدِه کَردَن، تَرسانَندِه، دِلهُرِه آوَر، تَرسان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengenakan
پوشیدن
ادامه...
پوشیدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengenakan mahkota
تاج گذاشتن، تاج بر سر گذاشتن
ادامه...
تاج گُذاشتَن، تاج بَر سَر گُذاشتَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengenakan masker
پوشاندن، پوشیدن ماسک
ادامه...
پوشاندَن، پوشیدَن ماسک
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengenakan pajak
مالیات گرفتن، مالیات وضع کند
ادامه...
مالیات گِرِفتَن، مالیات وَضع کُند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengenakan sabuk
کمربند بستن، بستن کمربند
ادامه...
کَمَربَند بَستَن، بَستَن کَمَربَند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan cara menakutkan
به طرز وحشتناکی، به شکلی ترسناک، به طور ترسناک
ادامه...
بِه طَرزِ وَحشَتناکی، بِه شِکلی تَرسناک، بِه طُورِ تَرسناک
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan menakutkan
با ترس و لرز، ترسناک، وحشت زده، به طور وحشتناک
ادامه...
با تَرس و لَرز، تَرسناک، وَحشَت زَدِه، بِه طُورِ وَحشَتناک
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan enak
به طور خوشایند، خوشمزه
ادامه...
بِه طُورِ خُوشایَند، خُوشمَزِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tidak enak
بی مزّه، خوب نیست، ناپسند
ادامه...
بی مَزِّه، خوب نیست، ناپَسَند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی