معنی emosional - جستجوی لغت در جدول جو
emosional
هیجانی، احساسی
ادامه...
هَیَجانی، اِحساسی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
emotional
به طور احساسی، از نظر احساسی، به طور عاطفی، هیجانی
ادامه...
بِه طُورِ اِحساسی، اَز نَظَرِ اِحساسی، بِه طُورِ عاطِفی، هَیَجانی
دیکشنری آلمانی به فارسی
emocional
هیجانی، احساسی
ادامه...
هَیَجانی، اِحساسی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
emocional
هیجانی، احساسی
ادامه...
هَیَجانی، اِحساسی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
emocionar
هیجان دادن، هیجان، هیجان زده کردن
ادامه...
هَیَجان دادَن، هَیَجان، هَیَجان زَدِه کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
erosionar
فرسایش یافتن، فرسایش
ادامه...
فَرسایِش یافتَن، فَرسایِش
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
emocionar
هیجان دادن، هیجان
ادامه...
هَیَجان دادَن، هَیَجان
دیکشنری پرتغالی به فارسی
Emotional
هیجانی، احساسی
ادامه...
هَیَجانی، اِحساسی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
secara tidak emosional
بدون هیجان، غیر احساسی
ادامه...
بِدونِ هَیَجان، غِیرِ اِحساسی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara emosional
به طور احساسی، از نظر احساسی، به طور عاطفی
ادامه...
بِه طُورِ اِحساسی، اَز نَظَرِ اِحساسی، بِه طُورِ عاطِفی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
terlalu emosional
احساسی، بیش از حد احساسی
ادامه...
اِحساسی، بیش اَز حَد اِحساسی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tidak emosional
بی احساس، احساسی نیست
ادامه...
بی اِحساس، اِحساسی نیست
دیکشنری اندونزیایی به فارسی