- elegan
مدرن، ظریف، شیک
معنی elegan - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شیک، زیبا
محروم کردن، تنزّل دادن
مربوط، مربوطه، مرتبط
واگذاری، هیئت نمایندگی
بالا بردن
انتخاب کردن، انتخاب کنید
غیرقانونی
واگذار کردن، نماینده
ادّعا کردن
پاک کردن، تمیز
قانونی
ارث گذاشتن، وصیّت کند
قانونی
ارث گذاشتن، وصیّت کند
جالب، قانونی
واگذار کردن، نماینده
با شکوه، ظریف، با وقار، با وقار و شیک، به طور باوقار، به طور شیک، جذّاب، شیک
تحقیر، تمسخر
شیک، ظریف، با شکوه، با وقار، با وقار و شیک، به طور شیک، جذّاب، به طور باوقار، زرق و برق، فانتزی
باوقار، ظریف، تمیز و مرتّب، جذّاب، زرق و برق، شیک، صاف، فانتزی، مدرن
شیک، ظریف، جذّاب، صاف، تمیز و مرتّب، مدرن، فانتزی
آراستگی، ظرافت، زیبایی، شیک بودن، کلاس داشتن
باوقار، ظریف، پر طمطراق، تمیز و مرتّب، جذّاب، زرق و برق، شیک، صاف، فانتزی، مدرن
واگذار کردن، نماینده
غیرقانونی
انتخاب کردن، انتخاب کنید
بیزار بودن، بی میل، مردّد
ادّعا کردن، التماس کردن
غیرقانونی
محروم کردن، تنزّل دادن
آراستگی، ظرافت، زیبایی، شیک بودن، کلاس داشتن
بالا بردن
قرار دادن، محل، گذاشتن