جدول جو
جدول جو

معنی efek - جستجوی لغت در جدول جو

efek
اثرات، اثر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

معیوب، نقص
دیکشنری آلمانی به فارسی
متفکّر، فرد متفکّر
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
بی اثر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
به طور مؤثر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
نقص پیدا کردن، برچیدن
دیکشنری لهستانی به فارسی
به طور بی اثر، بی اثر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
به طور ناکارآمد، کافی نیست
دیکشنری لهستانی به فارسی
نقصان پذیری، نقص
دیکشنری آلمانی به فارسی
اثر، اثربخشی
دیکشنری لهستانی به فارسی
بی اثری، بی اثر بودن، بی فایده بودن، بی کفایتی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
اثرات، احمق
دیکشنری لهستانی به فارسی
به طور کارآمد، به اندازه کافی
دیکشنری لهستانی به فارسی
بازدهی، بازدارندگی
دیکشنری لهستانی به فارسی
کارآمد، تمرین کنید
دیکشنری لهستانی به فارسی
مؤثّر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
اثر بخشی، مؤثّر بودن، کارایی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
تفکّر
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی