معنی durare - جستجوی لغت در جدول جو
durare
آخرین بودن، آخرین
ادامه...
آخِرین بودَن، آخَرین
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
murarz
کارگر ساختمانی، کار اداری
ادامه...
کارگَر ساختِمانی، کار اِداری
دیکشنری لهستانی به فارسی
turbare
مضطرب کردن، مزاحم
ادامه...
مُضطَرِب کَردَن، مُزاحِم
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tubare
لوله کشیدن
ادامه...
لولِه کِشیدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sudare
عرق ریختن، عرق
ادامه...
عَرَق ریختَن، عَرَق
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tirare
کشیدن، بکشید
ادامه...
کِشیدَن، بِکِشید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
urtare
برخورد کردن، دست انداز، کوبیدن
ادامه...
برخورد کَردَن، دَست اَنداز، کوبیدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
urlare
غرّیدن، فریاد زدن
ادامه...
غُرّیدَن، فَریاد زَدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
dourar
طلا کردن، قهوه ای
ادامه...
طَلا کَردَن، قَهوِه ای
دیکشنری پرتغالی به فارسی
rurale
روستایی
ادامه...
روستایی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
cerare
موم مالیدن، موم
ادامه...
موم مالیدَن، موم
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
educare
آموزش دادن، آموزش دهد
ادامه...
آموزِش دادَن، آموزِش دَهَد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
errare
اشتباه کردن، اشتباه کن
ادامه...
اِشتِباه کَردَن، اِشتِباه کُن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
durata
مدّت
ادامه...
مُدَّت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
dotare
اهدا کردن، تجهیز کردن
ادامه...
اِهدا کَردَن، تَجهیز کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
donare
اهدا کردن، اهدا کنند
ادامه...
اِهدا کَردَن، اِهدا کُنَند
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
rubare
دزدی کردن، سرقت، دزدیدن
ادامه...
دُزدی کَردَن، سِرقَت، دُزدیدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
fumare
بخار کردن، سیگار کشیدن، دود کردن
ادامه...
بُخار کَردَن، سیگار کِشیدَن، دود کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
curare
پرستاری کردن، درمان، درمان کردن، مراقبت کردن
ادامه...
پَرَستاری کَردَن، دَرمان، دَرمان کَردَن، مُراقِبَت کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
mirare
هدف قرار دادن، هدف، هدف گذاری کردن
ادامه...
هَدَف قَرار دادَن، هَدَف، هَدَف گُذاری کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
dorare
طلا کردن، قهوه ای
ادامه...
طَلا کَردَن، قَهوِه ای
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
durar
آخرین بودن، دهانه
ادامه...
آخِرین بودَن، دَهانه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
durar
آخرین بودن، آخرین
ادامه...
آخِرین بودَن، آخَرین
دیکشنری پرتغالی به فارسی
durasi
مدّت
ادامه...
مُدَّت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
aurore
طلوع کردن، سپیده دم
ادامه...
طُلوع کَردَن، سِپیدِه دَم
دیکشنری فرانسوی به فارسی
durable
مقاوم، پایدار
ادامه...
مُقاوِم، پایدار
دیکشنری فرانسوی به فارسی
virare
چرخیدن، چرخش
ادامه...
چَرخیدَن، چَرخِش
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
furore
هیاهو، خشم
ادامه...
هَیاهو، خَشم
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
adulare
تحسین کردن، چاپلوس کردن، ترغیب کردن، تعریف کردن
ادامه...
تَحسِین کَردَن، چاپلوس کَردَن، تَرغِیب کَردَن، تَعرِیف کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
adorare
پرستش کردن، عبادت، عشق ورزیدن
ادامه...
پَرَستِش کَردَن، عِبادَت، عِشق وَرزیدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
datare
تاریخ گذاشتن، تاریخ
ادامه...
تاریخ گُذاشتَن، تاریخ
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
curvare
منحنی شدن، منحنی
ادامه...
مُنحَنی شُدَن، مُنحَنی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
giurare
قسم خوردن، قسم بخور
ادامه...
قَسَم خُوردَن، قَسَم بُخُور
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
girare
چرخاندن، چرخش، چرخیدن، غلتیدن
ادامه...
چَرخاندَن، چَرخِش، چَرخیدَن، غَلتیدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
mutare
تغییر یافتن، تغییر دهید
ادامه...
تَغییر یافتَن، تَغییر دَهید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی