معنی dorsale - جستجوی لغت در جدول جو
dorsale
پشتی
ادامه...
پُشتی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
morale
اخلاقیات، اخلاقی
ادامه...
اَخلاقیات، اَخلاقی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
in modo dorsale
به طور پشتی، پشتی
ادامه...
بِه طُورِ پُشتی، پُشتی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
senza spina dorsale
بدون پشتکار، بدون ستون فقرات
ادامه...
بِدونِ پُشتکار، بِدونِ سُتون فَقَرات
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
de manière dorsale
به طور پشتی، پشتی
ادامه...
بِه طُورِ پُشتی، پُشتی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
orale
دهانی، شفاهی
ادامه...
دَهانی، شَفاهی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
morale
اخلاقی
ادامه...
اَخلاقی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Dorsal
پشتی
ادامه...
پُشتی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
dorare
طلا کردن، قهوه ای
ادامه...
طَلا کَردَن، قَهوِه ای
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
normale
عادّی
ادامه...
عادّی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
dorsal
پشتی
ادامه...
پُشتی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
mortale
کشنده، فانی
ادامه...
کُشَندِه، فانی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
dorsaal
به طور پشتی، پشتی
ادامه...
بِه طُورِ پُشتی، پُشتی
دیکشنری هلندی به فارسی
Forsake
ترک کردن، رها کردن
ادامه...
تَرک کَردَن، رَها کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
formale
رسمی
ادامه...
رَسمی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
dorsal
پشتی
ادامه...
پُشتی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
dorsal
پشتی
ادامه...
پُشتی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
dorsal
به طور پشتی، پشتی
ادامه...
بِه طُورِ پُشتی، پُشتی
دیکشنری آلمانی به فارسی
mancanza di spina dorsale
بی ستونی، عدم وجود ستون فقرات
ادامه...
بی سُتونی، عَدَمِ وُجُود سُتون فَقَرات
دیکشنری ایتالیایی به فارسی