معنی dokumen - جستجوی لغت در جدول جو
dokumen
مدرک، سند
ادامه...
مَدرَک، سَنَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
dokumentarisch
به طور مستند، مستند
ادامه...
بِه طُورِ مُستَنَد، مُستَنَد
دیکشنری آلمانی به فارسی
pembuat dokumenter
مستندساز
ادامه...
مُستَنَدساز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mendokumentasikan
مستند کردن، سند
ادامه...
مُستَنَد کَردَن، سَنَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dokumentacja
مستندات، مستندساز
ادامه...
مُستَنَدات، مُستَنَدساز
دیکشنری لهستانی به فارسی
dokumentalista
مستندساز، عفونی
ادامه...
مُستَنَدساز، عُفونی
دیکشنری لهستانی به فارسی
dokumentalnie
به طور مستند، عفونی
ادامه...
بِه طُورِ مُستَنَد، عُفونی
دیکشنری لهستانی به فارسی
dokumentalny
مستند، تأیید شد
ادامه...
مُستَنَد، تَأیید شُد
دیکشنری لهستانی به فارسی
dokumentować
مستند کردن، مستندات
ادامه...
مُستَنَد کَردَن، مُستَنَدات
دیکشنری لهستانی به فارسی
dokumentieren
مستند کردن، سند
ادامه...
مُستَنَد کَردَن، سَنَد
دیکشنری آلمانی به فارسی
dokument
مدرک، شواهد
ادامه...
مَدرَک، شَواهِد
دیکشنری لهستانی به فارسی
dokumentasi
مستندات
ادامه...
مُستَنَدات
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dokumenter
مستند
ادامه...
مُستَنَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
document
مدرک، سند
ادامه...
مَدرَک، سَنَد
دیکشنری هلندی به فارسی
dokumak
پارچه کردن، بافتن، بافیدن
ادامه...
پارچِه کَردَن، بافتَن، بافیدَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
Dokument
مدرک، سند
ادامه...
مَدرَک، سَنَد
دیکشنری آلمانی به فارسی
document
مدرک، سند
ادامه...
مَدرَک، سَنَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
volumen
بلندی صدا، حجم
ادامه...
بُلَندی صِدا، حَجم
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
secara dokumenter
به طور مستند، مستند
ادامه...
بِه طُورِ مُستَنَد، مُستَنَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی