معنی dihukum - جستجوی لغت در جدول جو
dihukum
محکوم، مجازات کرد
ادامه...
مَحکوم، مُجازات کَرد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
dipukul
کتک خورده، ضربه بزنید
ادامه...
کُتَک خُوردِه، ضَربِه بِزَنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
hukum
قانون
ادامه...
قانون
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dapat dihukum
قابل مجازات، می تواند مجازات شود
ادامه...
قابِلِ مُجازات، مِی تَوانَد مُجازات شَوَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kelayakan dihukum
قابلیّت سرزنش، شایستگی مجازات
ادامه...
قابِلیَّتِ سَرزَنِش، شایِستِگی مُجازات
دیکشنری اندونزیایی به فارسی