معنی diam - جستجوی لغت در جدول جو
diam
سکوت کردن، ساکت، بی حرکت
ادامه...
سُکوت کَردَن، ساکِت، بی حَرَکَت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
mendiami
سکنه گذاری کردن، ساکن شدن
ادامه...
سَکَنِه گُذاری کَردَن، ساکِن شُدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
terdiam
بی کلام، ساکت شدن
ادامه...
بی کَلام، ساکِت شُدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara diam diam
به طور پنهانی، مخفیانه، پنهانی، سکوت آمیز، با دزدی و حیله، به طور مخفیانه
ادامه...
بِه طُورِ پِنهانی، مَخفیانِه، پِنهانی، سُکوت آمیز، با دُزدی و حیلِه، بِه طُورِ مَخفیانِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara diametral
به طور قطری، به صورت قطری
ادامه...
بِه طُورِ قُطری، بِه صورَتِ قُطری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tardiamente
با تأخیر
ادامه...
با تَأخیر
دیکشنری پرتغالی به فارسی
studiamente
به طور دقیق و آگاهانه، با مطالعه
ادامه...
بِه طُورِ دَقیق و آگاهانِه، با مُطالِعِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
reinsediamento
اسکان مجدّد
ادامه...
اِسکان مُجَدَّد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
insediamento
تسویه حساب
ادامه...
تَسویِه حِساب
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pendiam
کم حرف، نوع ساکت
ادامه...
کَم حَرف، نُوع ساکِت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
adiamento
تعویق، به تعویق انداختن، تأخیر
ادامه...
تَعویق، بِه تَعویق اَنداختَن، تَأخیر
دیکشنری پرتغالی به فارسی
dapat diamati
قابل مشاهده، قابل مشاهده است، به طور قابل مشاهده
ادامه...
قابِلِ مُشاهِدِه، قابِلِ مُشاهِدِه اَست، بِه طُورِ قابِل مُشاهِدِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dim
کم نور
ادامه...
کَم نور
دیکشنری پرتغالی به فارسی
dengan diam
به طور بی صدا، با سکوت
ادامه...
بِه طُورِ بی صِدا، با سُکوت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan diam diam
پنهانی، بی سر و صدا
ادامه...
پِنهانی، بی سَر و صِدا
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
diametraal
به طور قطری، به صورت قطری
ادامه...
بِه طُورِ قُطری، بِه صورَتِ قُطری
دیکشنری هلندی به فارسی
diametralmente
به طور قطری، به صورت قطری
ادامه...
بِه طُورِ قُطری، بِه صورَتِ قُطری
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
diametricamente
به طور قطری، به صورت قطری
ادامه...
بِه طُورِ قُطری، بِه صورَتِ قُطری
دیکشنری پرتغالی به فارسی
diametralnie
به طور قطری، شدنی
ادامه...
بِه طُورِ قُطری، شُدَنی
دیکشنری لهستانی به فارسی
diametral
به طور قطری، به صورت قطری
ادامه...
بِه طُورِ قُطری، بِه صورَتِ قُطری
دیکشنری آلمانی به فارسی
diamétralement
به طور قطری، به صورت قطری
ادامه...
بِه طُورِ قُطری، بِه صورَتِ قُطری
دیکشنری فرانسوی به فارسی
diametralmente
به طور قطری، به صورت قطری
ادامه...
بِه طُورِ قُطری، بِه صورَتِ قُطری
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
diam diam
پنهانی، ساکت باش
ادامه...
پِنهانی، ساکِت باش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kwa mwelekeo wa diameta
به طور قطری، در جهت قطر
ادامه...
بِه طُورِ قُطری، دَر جَهَت قُطر
دیکشنری سواحیلی به فارسی