معنی departemen - جستجوی لغت در جدول جو
departemen
دپارتمان، بخش
ادامه...
دِپارتمان، بَخش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
département
دپارتمان، بخش
ادامه...
دِپارتمان، بَخش
دیکشنری فرانسوی به فارسی
departament
دپارتمان، شکستن
ادامه...
دِپارتمان، شِکَستَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
deporteren
اخراج کردن، تبعید
ادامه...
اِخراج کَردَن، تَبعِید
دیکشنری هلندی به فارسی
departman
دپارتمان، بخش
ادامه...
دِپارتمان، بَخش
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
departementalisasi
بخش بندی
ادامه...
بَخش بَندی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
departementalisatie
بخش بندی
ادامه...
بَخش بَندی
دیکشنری هلندی به فارسی
departementaal
به صورت دپارتمانی، بخش
ادامه...
بِه صورَتِ دِپارتمانی، بَخش
دیکشنری هلندی به فارسی
antar departemen
بین دپارتمانی، بین بخش ها
ادامه...
بِینِ دِپارتِمانی، بِینِ بَخش ها
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara antar departemen
بین دپارتمانی، بین بخشی
ادامه...
بِینِ دِپارتِمانی، بِینِ بَخشی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara departemen
به صورت دپارتمانی، به صورت بخش
ادامه...
بِه صورَتِ دِپارتمانی، بِه صورَتِ بَخش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
interdepartementaal
بین دپارتمانی، بین بخشی
ادامه...
بِینِ دِپارتِمانی، بِینِ بَخشی
دیکشنری هلندی به فارسی