معنی denso - جستجوی لغت در جدول جو
denso
متراکم
ادامه...
مُتِراکِم
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
denso
متراکم
ادامه...
مُتِراکِم
دیکشنری پرتغالی به فارسی
denso
متراکم
ادامه...
مُتِراکِم
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
dense
متراکم
ادامه...
مُتِراکِم
دیکشنری فرانسوی به فارسی
tenso
تنش زده، متشنّج، کشیده، هیجان زده
ادامه...
تَنِش زَدِه، مُتِشَنِّج، کِشیدِه، هَیَجان زَدِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
senso
حسّ
ادامه...
حِسّ
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tenso
کشیده، متشنّج، تنش زده، هیجان زده
ادامه...
کِشیدِه، مُتِشَنِّج، تَنِش زَدِه، هَیَجان زَدِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
kondensować
متراکم کردن، مردّد
ادامه...
مُتِراکِم کَردَن، مُرَدَّد
دیکشنری لهستانی به فارسی
skondensowany
تراکم یافته، فرکانس
ادامه...
تَرَاکُم یافتِه، فِرِکانس
دیکشنری لهستانی به فارسی
bezprecedensowy
بی سابقه، به طور بی سابقه
ادامه...
بی سابِقِه، بِه طُورِ بی سابِقِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
bezprecedensowo
بی سابقه، جهل ریاضی
ادامه...
بی سابِقِه، جَهل رِیاضی
دیکشنری لهستانی به فارسی