معنی deni - جستجوی لغت در جدول جو
deni
بدهکار بودن، بدهی
ادامه...
بِدِهکار بودَن، بِدِهی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
medeniyetsiz
وحشی، غیر متمدّن
ادامه...
وَحشی، غِیرِ مُتِمَدِّن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
denizci
ناوبر، ملوان
ادامه...
ناوبَر، مَلَوان
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
deniz tutması
دریا زده، دریازدگی
ادامه...
دَریا زَدِه، دَریازَدِگی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
deniz mavisi
آبی دریایی، سبز رنگ
ادامه...
آبی دَریایی، سَبز رَنگ
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
Undeniably
به طور غیرقابل انکار، غیرقابل انکار
ادامه...
به طور غیرقابل انکار، غِیرِقابِلِ اِنکار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Undeniable
غیرقابل انکار
ادامه...
غِیرِقابِلِ اِنکار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
verordening
حکم، مقرّرات
ادامه...
حُکم، مُقَرَّرات
دیکشنری هلندی به فارسی
medeniyetli
مدنی، متمدّن
ادامه...
مَدَنی، مُتِمَدِّن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
denizcilik
دریانوردی، دریایی
ادامه...
دَریانَوَردی، دَریایی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
medeniyet
تمدّن
ادامه...
تَمَدُّن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
medenileştirmek
مدنی کردن، متمدّن کردن
ادامه...
مَدَنی کَردَن، مُتِمَدِّن کَردَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
medeni olarak
به طور مدنی، مدنی
ادامه...
بِه طُورِ مَدَنی، مَدَنی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
medeni
مدنی
ادامه...
مَدَنی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
madeni para basmak
سکّه ضرب کردن، برای ضرب سکّه
ادامه...
سِکِّه ضَرب کَردَن، بَرایِ ضَرب سِکِّه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
Maddeningly
عصبانی کننده، دیوانه کننده
ادامه...
عَصَبانی کُنَندِه، دیوانِه کُنَندِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
denizciliğe uygunluk
قابلیت کشتیرانی، دریانوردی
ادامه...
قابِلِیَت کِشتیرانی، دَریانَوَردی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
denizcilik şeklinde
دریانوردی وار، دریایی
ادامه...
دَریانَوَردی وار، دَریایی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
deniz
دریا
ادامه...
دَریا
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
yeni
جدید
ادامه...
جَدید
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
déni
انکار
ادامه...
اِنکار
دیکشنری فرانسوی به فارسی
demi
نیمه، نصف
ادامه...
نِیمِه، نِصف
دیکشنری فرانسوی به فارسی
seni
هنرمندی، هنر
ادامه...
هُنَرمَندی، هُنَر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
deri
چرم، پوست
ادامه...
چَرم، پوست
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
dini
مذهبی
ادامه...
مَذهَبی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
deli
هذیان گو، دیوانه، آشفته، هیجانی
ادامه...
هَذیان گُو، دیوانِه، آشُفتِه، هَیَجانی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
duni
حقیر، پست تر، بی کیفیّت
ادامه...
حَقیر، پَست تَر، بی کِیفِیَّت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
denizle ilgili
مربوط به دریا، دریایی
ادامه...
مَربوط بِه دَریا، دَریایی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
denigrador
تهمت زننده، تحقیر کردن
ادامه...
تُهمَت زَنَندِه، تَحقِیر کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
denigración
تهمت، تحقیر
ادامه...
تُهمَت، تَحقِیر
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
denigrador
تهمت زننده، تحقیر کننده
ادامه...
تُهمَت زَنَندِه، تَحقِیر کُنَندِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
denigração
تهمت، تحقیر
ادامه...
تُهمَت، تَحقِیر
دیکشنری پرتغالی به فارسی
denigrazione
تهمت، تحقیر
ادامه...
تُهمَت، تَحقِیر
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
denigratore
تهمت زننده، تحقیر کننده
ادامه...
تُهمَت زَنَندِه، تَحقِیر کُنَندِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Maddening
عصبانی کننده، دیوانه کننده
ادامه...
عَصَبانی کُنَندِه، دیوانِه کُنَندِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی