معنی definisi - جستجوی لغت در جدول جو
definisi
تعریف
ادامه...
تَعرِیف
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
definitif
قطعی
ادامه...
قَطعی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
definitiv
قطعاً
ادامه...
قطعاً
دیکشنری آلمانی به فارسی
definire
تعریف کردن، تعریف کنید
ادامه...
تَعرِیف کَردَن، تَعرِیف کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
definitie
تعریف
ادامه...
تَعرِیف
دیکشنری هلندی به فارسی
definir
تعریف کردن، تعریف کنید
ادامه...
تَعرِیف کَردَن، تَعرِیف کُنید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
definir
تعریف کردن، مجموعه
ادامه...
تَعرِیف کَردَن، مَجموعِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
dapat didefinisikan
قابل تعریف، را می توان تعریف کرد
ادامه...
قابِلِ تَعریف، را مِی تَوَان تَعرِیف کَرد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mendefinisikan ulang
تعریف مجدّد کردن، دوباره تعریف کند
ادامه...
تَعرِیف مُجَدَّد کَردَن، دُوبارِه تَعرِیف کُنَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mendefinisikan
تعریف کردن، تعریف کند
ادامه...
تَعرِیف کَردَن، تَعرِیف کُنَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara tak terdefinisi
به طور نامعیّن، به طور نامحدود
ادامه...
بِه طُورِ نامُعَیَّن، بِه طُورِ نامَحدود
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tidak terdefinisi
تعریف نشده
ادامه...
تَعرِیف نَشُدِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tidak dapat didefinisikan
غیرقابل تعریف، نمی توان تعریف کرد
ادامه...
غِیرِقابِلِ تَعرِیف، نِمی تَوَان تَعرِیف کَرد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی