جدول جو
جدول جو

معنی dasar - جستجوی لغت در جدول جو

dasar
پایه ای، پایه، مقدّماتی، بنیاد، ابتدایی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

صاف، تخت، تختی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
عبور کردن، عبور کند
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
توهین آمیز، خشن، بی ادب، زبر، بی احساس، زشت، اهانت آمیز، خش دار، خراش دار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پایه گذاری کردن، پایه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
آسیب رساندن، آسیب، خراب کردن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
ازدواج کردن، برای ازدواج، عروسی کردن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
تاریخ گذاشتن، تاریخ
دیکشنری پرتغالی به فارسی
برشته کردن، کباب، کباب پز کردن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
توافقی، بر اساس توافق
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
خوب بنیان گذار، به خوبی مبتنی است
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
اساساً
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
به طور بنیادین، اساساً، اساسی، به طور نخستین یا اصلی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
به طور اساسی، اساساً، به طور ابتدایی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
بی اساس
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
بی اساس، بدون پایه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی