معنی dalam - جستجوی لغت در جدول جو
dalam
عمیق، در
ادامه...
عَمیق، دَر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
kedalaman jiwa
معنویّت، عمق روح
ادامه...
مَعَنویَّت، عُمق روح
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara mendalam
به طور عمیق، در عمق
ادامه...
بِه طُورِ عَمیق، دَر عُمق
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pendalaman
عمیق تر شدن، عمیق شدن
ادامه...
عَمیق تَر شُدَن، عَمیق شُدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memasukkan ke dalam saku
در جیب گذاشتن، آن را در جیب خود بگذارید
ادامه...
دَر جیب گُذاشتَن، آن را دَر جیب خُود بُگذارید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memasukkan ke dalam sangkar
در قفس انداختن، آن را در قفس قرار دهید
ادامه...
دَر قَفَس اَنداختَن، آن را دَر قَفَس قَرار دَهید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memasukkan ke dalam tas
در کیسه گذاشتن، آن را در کیسه قرار دهید
ادامه...
دَر کیسِه گُذاشتَن، آن را دَر کیسِه قَرار دَهید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membagi dalam fase
مرحله بندی کردن، تقسیم به فاز
ادامه...
مَرحَلِه بَندی کَردَن، تَقسیم بِه فاز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
meletakkan dalam panci
گلدان گذاشتن، در یک تابه قرار دهید
ادامه...
گُلدان گُذاشتَن، دَر یِک تابِه قَرار دَهید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kedalaman
ریشه داری، عمق
ادامه...
ریشِه داری، عُمق
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kesan mendalam
تأثیرگذاری، تاثیر عمیق
ادامه...
تأثیرگُذاری، تَاثیر عَمیق
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
salam
سلام، با احترام
ادامه...
سَلام، با اِحتِرام
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kesedihan mendalam
اندوه مندی، غم عمیق
ادامه...
اَندوه مَندی، غَم عَمیق
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
di dalam
درون، در
ادامه...
دَرون، دَر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mendalam
عمیق
ادامه...
عَمیق
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memperdalam
عمیق تر کردن
ادامه...
عَمیق تَر کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dapat dipanaskan dalam microwave
قابل مایکروویو، را می توان در مایکروویو گرم کرد
ادامه...
قابِل مایکرووِیو، را مِی تَوَان دَر مایکرووِیو گَرم کَرد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan dalam
به شدّت، عمیقاً
ادامه...
بِه شِدَّت، عَمیقاً
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dalam kondisi yang lebih baik
در وضعیت بهتری، در شرایط بهتر
ادامه...
دَر وَضعِیَت بِهتَری، دَر شَرایِط بِهتَر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
alam
طبیعت، طبیعی
ادامه...
طَبیعَت، طَبیعی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
vidalamak
پیچاندن، پیچ
ادامه...
پیچاندَن، پیچ
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی