- cremare
سوزاندن جسد، سوزاندن
معنی cremare - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جلوگیری کردن، توقّف، متوقّف کردن
ایجاد کردن، ایجاد کنید
پارویی زدن، ردیف
شام خوردن، شام بخور
موم مالیدن، موم
تجهیز کردن، بازو
سوزاندن جسد، سوزاندن
آب کشیدن، تخلیه
جستجو کردن، به دنبال
طمع کردن، اشتیاق
آرام کردن، آرام
ترمز کردن، ترمز، محدود کردن
ترک خوردن، بمیر
باور کردن، باور کنید
دعا کردن، دعا کن
فشار دادن، را فشار دهید
اعطا کردن، پاداش، پاداش دادن، جایزه دادن
سوزاندن جسد، سوزاندن
آماده کردن
سوزاندن جسد، سوزاندن
پارویی زدن، ردیف
ایجاد کردن، ایجاد کنید
سوزاندن جسد، سوزاندن
پارویی زدن، ردیف