- citare
ارجاع دادن، نقل قول، نقل قول کردن
معنی citare - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دوباره کار کردن، دوباره انجام دهید
تخم گذاری کردن، نوزادان
هزینه داشتن، هزینه
حساب کردن، شمارش، شمارش کردن
اجتناب کردن، اجتناب کنید، پرهیز کردن، پیشگیری کردن
چرخاندن، چرخش، چرخیدن، غلتیدن
نخ ریختن، چرخش
ریز ریز کردن، خرد کردن
پرستاری کردن، درمان، درمان کردن، مراقبت کردن
ممانعت کردن، ممنوع کردن
آچار کشیدن، باز کردن
کشیدن، بکشید
برخورد کردن، دست انداز، کوبیدن
خوٰاندن، بخوٰان، سرود خوٰاندن
موم مالیدن، موم
ایجاد کردن، ایجاد کنید
تاریخ گذاشتن، تاریخ
از بر خوٰاندن، تلاوت کن
تضعیف کردن
هیجان دادن، هیجان زده، هیجان زده کردن
ارجاع دادن، نقل قول، نقل قول کردن
ارجاع دادن، نقل قول، نقل قول کردن
بستن، بسته شدن
حذف کردن، هرس کنید
هدف قرار دادن، هدف، هدف گذاری کردن
اسکی کردن، اسکی
آشوب کردن، تکان دادن
قرار دادن، پیدا کردن
رأی دادن
چرخیدن، چرخش
سکونت داشتن، ساکن شدن
کمک کردن، کمک کند
شام خوردن، شام بخور