معنی cercare - جستجوی لغت در جدول جو
cercare
جستجو کردن، به دنبال
ادامه...
جُستُجو کَردَن، بِه دُنبال
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
versare
ریختن، سپرده گذاری
ادامه...
ریختَن، سِپُردِه گُذاری
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
errare
اشتباه کردن، اشتباه کن
ادامه...
اِشتِباه کَردَن، اِشتِباه کُن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
cenare
شام خوردن، شام بخور
ادامه...
شام خُوردَن، شام بُخُور
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
creare
ایجاد کردن، ایجاد کنید
ادامه...
ایجاد کَردَن، ایجاد کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
curare
پرستاری کردن، درمان، درمان کردن، مراقبت کردن
ادامه...
پَرَستاری کَردَن، دَرمان، دَرمان کَردَن، مُراقِبَت کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
cerrar
بستن
ادامه...
بَستَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
leccare
لیسیدن
ادامه...
لیسیدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
cercatore
کاوشگر، جوینده
ادامه...
کاوِشگَر، جویَندِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
cessare
متوقّف کردن، متوقّف شود
ادامه...
مُتِوَقِّف کَردَن، مُتِوَقِّف شَوَد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
caricare
بار دادن، بار، بار سنگین کردن، بارگذاری کردن، شانه زدن
ادامه...
بار دادَن، بار، بار سَنگین کَردَن، بارگُذاری کَردَن، شانِه زَدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
beccare
نوک زدن
ادامه...
نُوک زَدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
fermare
جلوگیری کردن، توقّف، متوقّف کردن
ادامه...
جِلوگیری کَردَن، تَوَقُّف، مُتِوَقِّف کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
ricercare
تحقیق کردن، جستجو کنید
ادامه...
تَحقِیق کَردَن، جُستُجو کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
cremare
سوزاندن جسد، سوزاندن
ادامه...
سوزاندَن جَسَد، سوزاندَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
crepare
ترک خوردن، بمیر
ادامه...
تَرَک خُوردَن، بِمیر
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
curvare
منحنی شدن، منحنی
ادامه...
مُنحَنی شُدَن، مُنحَنی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pescare
ماهی گرفتن، ماهی
ادامه...
ماهی گِرِفتَن، ماهی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
cercado
محاصره، حصارکشی شده
ادامه...
مُحاصِرِه، حِصارکِشی شُدِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
cercano
نزدیکی، در نزدیکی، نزدیک
ادامه...
نَزدِیکی، دَر نَزدیکی، نَزدیک
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
acercarse
نزدیک شدن، رویکرد
ادامه...
نَزدیک شُدَن، رویکَرد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
cerare
موم مالیدن، موم
ادامه...
موم مالیدَن، موم
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
cercar
محصور کردن، را احاطه کنند
ادامه...
مَحصور کَردَن، را اِحاطِه کُنَند
دیکشنری پرتغالی به فارسی
cercar
محصور کردن، حصار
ادامه...
مَحصور کَردَن، حِصار
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
cerca
نزدیک
ادامه...
نَزدیک
دیکشنری اسپانیایی به فارسی