معنی cerare - جستجوی لغت در جدول جو
cerare
موم مالیدن، موم
ادامه...
موم مالیدَن، موم
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
girare
چرخاندن، چرخش، چرخیدن، غلتیدن
ادامه...
چَرخاندَن، چَرخِش، چَرخیدَن، غَلتیدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
virare
چرخیدن، چرخش
ادامه...
چَرخیدَن، چَرخِش
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
cercar
محصور کردن، را احاطه کنند
ادامه...
مَحصور کَردَن، را اِحاطِه کُنَند
دیکشنری پرتغالی به فارسی
curvare
منحنی شدن، منحنی
ادامه...
مُنحَنی شُدَن، مُنحَنی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
crepare
ترک خوردن، بمیر
ادامه...
تَرَک خُوردَن، بِمیر
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
cremare
سوزاندن جسد، سوزاندن
ادامه...
سوزاندَن جَسَد، سوزاندَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
covare
تخم گذاری کردن، نوزادان
ادامه...
تُخم گُذاری کَردَن، نوزادان
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
gelare
یخ زدن، منجمد کردن
ادامه...
یَخ زَدَن، مُنجَمِد کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sperare
امید داشتن، امید
ادامه...
اُمید داشتَن، اُمید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
fermare
جلوگیری کردن، توقّف، متوقّف کردن
ادامه...
جِلوگیری کَردَن، تَوَقُّف، مُتِوَقِّف کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
ferire
آسیب رساندن، صدمه دیده، آسیب زدن، زخم زدن
ادامه...
آسیب رِساندَن، صَدَمِه دیدِه، آسیب زَدَن، زَخم زَدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
remare
پارویی زدن، ردیف
ادامه...
پارویی زَدَن، رَدیف
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
versare
ریختن، سپرده گذاری
ادامه...
ریختَن، سِپُردِه گُذاری
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
verace
راستگو، درست است
ادامه...
راستگو، دُرُست اَست
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tirare
کشیدن، بکشید
ادامه...
کِشیدَن، بِکِشید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
serale
عصر
ادامه...
عَصر
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
segare
ارّه کردن
ادامه...
اَرِّه کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
curare
پرستاری کردن، درمان، درمان کردن، مراقبت کردن
ادامه...
پَرَستاری کَردَن، دَرمان، دَرمان کَردَن، مُراقِبَت کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
cerrar
بستن
ادامه...
بَستَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
creare
ایجاد کردن، ایجاد کنید
ادامه...
ایجاد کَردَن، ایجاد کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
cercare
جستجو کردن، به دنبال
ادامه...
جُستُجو کَردَن، بِه دُنبال
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
cenare
شام خوردن، شام بخور
ادامه...
شام خُوردَن، شام بُخُور
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
gerade
راست، مستقیم
ادامه...
راست، مُستَقیم
دیکشنری آلمانی به فارسی
coraje
شجاعت
ادامه...
شُجاعَت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
cierre
بستن، بسته شدن
ادامه...
بَستَن، بَستِه شُدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
cercar
محصور کردن، حصار
ادامه...
مَحصور کَردَن، حِصار
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
perire
نابود شدن، از بین رفتن
ادامه...
نابود شُدَن، اَز بِین رَفتَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
perdre
از دست دادن
ادامه...
اَز دَست دادَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
pepare
فلفل زدن، فلفل
ادامه...
فِلفِل زَدَن، فِلفِل
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pelare
پوست کندن
ادامه...
پوست کَندَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
negare
انکار کردن، انکار کند، منفی کردن
ادامه...
اِنکار کَردَن، اِنکار کُنَد، مَنفی کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
mirare
هدف قرار دادن، هدف، هدف گذاری کردن
ادامه...
هَدَف قَرار دادَن، هَدَف، هَدَف گُذاری کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pesare
وزن کردن
ادامه...
وَزن کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
citare
ارجاع دادن، نقل قول، نقل قول کردن
ادامه...
اِرجاع دادَن، نَقلِ قُول، نَقلِ قُول کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی