معنی cepat - جستجوی لغت در جدول جو
cepat
تیز، سریع
ادامه...
تیز، سَریع
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
tepat
دقیق، مناسب، دقیقاً، صحیح
ادامه...
دَقیق، مُناسِب، دقیقاً، صَحیح
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
cepat marah
سرکش، آسان عصبانی شدن
ادامه...
سَرکِش، آسان عَصَبانی شُدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
cepat kering
سریع خشک شونده، سریع خشک می شود
ادامه...
سَریع خُشک شَوَندِه، سَریع خُشک مِی شَوَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
cepat berpikir
زودفهم، سریع فکر کن، با هوش
ادامه...
زودفَهم، سَریع فِکر کُن، با هوش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
cepat bergerak
سرعت سریع، به سرعت حرکت کنید
ادامه...
سُرعَت سَریع، بِه سُرعَت حَرَکَت کُنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
cepat bereaksi
سریع الاثر، سریع واکنش نشان دهند
ادامه...
سَریع الاَثَر، سَریع وَاکُنِش نِشان دَهَند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan cepat
به طور تند، به سرعت، به طور سریع
ادامه...
بِه طُورِ تُند، بِه سُرعَت، بِه طُورِ سَریع
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mempercepat
شتاب دادن، سرعت دادن، تسریع کردن، شتاب کردن، سرعت حرکت دادن، گاز دادن، شتاب گرفتن
ادامه...
شِتاب دادَن، سُرعَت دادَن، تَسریع کَردَن، شِتاب کَردَن، سُرعَت حَرَکَت دادَن، گاز دادَن، شِتاب گِرِفتَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kecepatan
چابکی، سرعت
ادامه...
چابُکی، سُرعَت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
bergerak cepat
سریع حرکت، سریع حرکت کن
ادامه...
سَریع حَرَکَت، سَریع حَرَکَت کُن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berlari cepat
دویدن سریع، سریع بدو، سریع دویدن، فرار کردن، دوندن، دویدن، به سرعت دویدن
ادامه...
دَویدَن سَریع، سَریع بُدُو، سَریع دَویدَن، فَرار کَردَن، دَوَندَن، دَویدَن، بِه سُرعَت دَویدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
percepatan
شتاب
ادامه...
شِتاب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
yang tercepat
سریع ترین
ادامه...
سَریع تَرین
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tercepat
سریع ترین
ادامه...
سَریع تَرین
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tembakan cepat
پرسرعت، آتش سریع
ادامه...
پُرسُرعَت، آتَش سَریع
دیکشنری اندونزیایی به فارسی