معنی cantik - جستجوی لغت در جدول جو
cantik
زیبا
ادامه...
زیبا
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
antiek
به طور باستانی، عتیقه
ادامه...
بِه طُورِ باستانی، عَتیقِه
دیکشنری هلندی به فارسی
kecantikan
زیبایی
ادامه...
زیبایی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mempercantik
زیباسازی، زیبا کردن
ادامه...
زیباسازی، زیبا کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan cantik
به طور زیبا یا دلپذیر، به زیبایی
ادامه...
بِه طُورِ زیبا یا دِلپَذیر، بِه زیبایی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
canto
آواز دسته جمعی، آواز خوٰاندن
ادامه...
آواز دَستِه جَمعی، آواز خوٰاندَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
canto
آواز دسته جمعی، گوشه
ادامه...
آواز دَستِه جَمعی، گوشِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
nanti
دیرتر، بعداً
ادامه...
دیرتَر، بَعداً
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
panik
دچار هراس، وحشت
ادامه...
دُچار هَراس، وَحشَت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
canto
آواز دسته جمعی، آواز خوٰاندن
ادامه...
آواز دَستِه جَمعی، آواز خوٰاندَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
canin
سگ مانند، سگ سگ
ادامه...
سَگ مانَند، سَگ سَگ
دیکشنری فرانسوی به فارسی
mantiki
منطقی، منطق
ادامه...
مَنطِقی، مَنطِق
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mantiko
عقلانیّت گرایی، مانتیکور
ادامه...
عَقلانیَّت گَرایی، مانتیکور
دیکشنری سواحیلی به فارسی
taktik
نظامی، تاکتیک ها
ادامه...
نِظَامی، تاکتیک ها
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
antik
به طور باستانی، عتیقه، قدیمی
ادامه...
بِه طُورِ باستانی، عَتیقِه، قَدیمی
دیکشنری آلمانی به فارسی
otantik
اصلی، معتبر
ادامه...
اَصلی، مُعتَبَر
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
fanatik
متعصّب
ادامه...
مُتِعَصِّب
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
cantar
سرود خوٰاندن، بخوٰان، خوٰاندن
ادامه...
سُرود خوٰاندَن، بِخوٰان، خوٰاندَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
cantor
خواننده
ادامه...
خوانَندِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
cantar
خوٰاندن، بخوٰان، سرود خوٰاندن
ادامه...
خوٰاندَن، بِخوٰان، سُرود خوٰاندَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
candid
صادق، صریح
ادامه...
صَادِق، صَریح
دیکشنری فرانسوی به فارسی
canton
شهرک
ادامه...
شَهرَک
دیکشنری فرانسوی به فارسی
captif
گرفتار، اسیر
ادامه...
گِرِفتار، اَسیر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
kantuk
کرخی بودن، خوٰاب آلودگی
ادامه...
کِرِخی بودَن، خوٰاب آلودِگی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
fanatik
تعصّب آمیز، متعصّب
ادامه...
تَعَصُّب آمیز، مُتِعَصِّب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
antik
قدیمی، عتیقه
ادامه...
قَدیمی، عَتیقِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
ahli kecantikan
زیبایی شناس، آرایشگر، متخصّص پوست
ادامه...
زیبایی شِناس، آرایِشگَر، مُتِخَصِّص پوست
دیکشنری اندونزیایی به فارسی