معنی cacciare - جستجوی لغت در جدول جو
cacciare
شکار کردن، شکار
ادامه...
شِکار کَردَن، شِکار
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
calciare
پایین زدن، لگد زدن
ادامه...
پایین زَدَن، لَگَد زَدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
slacciare
باز کردن گره ها، باز کردن
ادامه...
باز کَردَن گِرِه ها، باز کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
falciare
چمن زدن، چمن زنی
ادامه...
چَمَن زَدَن، چَمَن زَنی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
facciale
صورتکی، صورت
ادامه...
صورَتَکی، صورَت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tracciare
خط کشیدن، ردیابی، ردیابی کردن، نقشه کشیدن
ادامه...
خَط کِشیدَن، رَدیابی، رَدیابی کَردَن، نَقشِه کِشیدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
vaccinare
واکسن زدن، واکسینه کردن
ادامه...
واکسَن زَدَن، واکسینِه کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
caricare
بار دادن، بار، بار سنگین کردن، بارگذاری کردن، شانه زدن
ادامه...
بار دادَن، بار، بار سَنگین کَردَن، بارگُذاری کَردَن، شانِه زَدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
cambiare
تغییر دادن، تغییر دهید
ادامه...
تَغییر دادَن، تَغییر دَهید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
macchiare
خال خالی کردن، لکّه دار کردن، لکّه انداختن
ادامه...
خال خالی کَردَن، لَکِّه دار کَردَن، لَکِّه اَنداختَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
lasciare
اجازه دادن، ترک، ترک کردن
ادامه...
اِجازِه دادَن، تَرک، تَرک کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
lanciare
انداختن، پرتاب، پرتاب کردن، راه اندازی کردن، ریختن، نیزه انداختن
ادامه...
اَنداختَن، پَرتاب، پَرتاب کَردَن، راه اَندازی کَردَن، ریختَن، نِیزِه اَنداختَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
marciare
راه پیمایی کردن، راهپیمایی
ادامه...
راه پیمایی کَردَن، راهپِیمایی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی